آمده بودی مرهم باشی
برای زخم های پنجره
درد شدی اما
و سنگ وار
زخمی بر زخم هایش افزودی
پنجره
خسته از انبوه زخم ها
درهم شکست
و دل اش برای همیشه
فرو ریخت
دستی
سنگی دیگر می اندازد
پنجره دل ندارد
که زخمی جدید بردارد

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر