بار غم سالیان را بر دوش میکشیم و نمیدانیم کولهبار قرار است تا به کی بر دوش خستهمان سنگینی کند.
این جهان برای تحمل، حنجرهای میخواهد بیپروا. باید زد زیر آواز. بی ترس از دیوانه خطاب شدن یا عاشق خطاب شدن. مردم بیش از هر عضو دیگری از زبان و انگشت اشارهشان استفاده میکنند. بگذار ما را با انگشت نشان دهند بگذار پشت سر ما تا میتوانند حرف بزنند. ما صدایمان را بلند میکنیم و با حزن میخوانیم: ساغرم شکست ای ساقی...
گل یخ
یار ازین بهتر
دلدار ازین بهتر