اره والا البته راستش رو بخوای آن داره من رو تحمل میکنه با این همه بلا که سرش میارم
چند روز پیش بچه رو داد به من گفت میثم یه 10 دقیقه حواست به بچه باشه من برم طبقه بالا با مامانت کار دارم گفتم برو خیالت راحت این بچه هم راه افتاده چهار دست و پا راه میره من هم سرم به گوشی گرم بود اصلا بچه رو یادم رفت بعد 10 دقیقه آرزو اومد گفت میثم بچه کو
گفتم همین آلان اینجا بود چشم روز بد نبینه باور کن 10 دقیقه اتاق به اتاق دنبال بچه گشتیم زیر تختخواب آشپزخونه اتاق خوابها خونه ما هم ویلایی هست رفتیم توی حیات توی باغچه ها اصلا از بچه خبری نبود که نبود یهو دیدیم صدای گریه بچه میاد صدا از توی آشپزخونه بود نگو بچه در کابینت رو باز کرده رفته توی کابینت در بسته شده مونده آن تو
خدایش اگه قرار بود ما مردا بچه بزرگ کنیم باور کن هر 10 تا بچه یکیش به سن بلوغ نمیرسید
رها
تو از کحا میدونی
meysam
چون یکی از همجنسهای شما رو توی خونه دارم
رها
لنتی چی میکشه از دستت
meysam
رها
باور کن من بودم طلاقت میدادم
meysam
من باید طلاق بدم هااااااا چون سکه قیمتش رفته بالا مجبورم تحملش کنم
رها
خوبه لااقل روحانی و دارو دسته ش ی بار ب داد خانوما رسید سگ تو روحش
meysam
اره والا البته راستش رو بخوای آن داره من رو تحمل میکنه با این همه بلا که سرش میارم
چند روز پیش بچه رو داد به من گفت میثم یه 10 دقیقه حواست به بچه باشه من برم طبقه بالا با مامانت کار دارم گفتم برو خیالت راحت این بچه هم راه افتاده چهار دست و پا راه میره من هم سرم به گوشی گرم بود اصلا بچه رو یادم رفت بعد 10 دقیقه آرزو اومد گفت میثم بچه کو
گفتم همین آلان اینجا بود چشم روز بد نبینه باور کن 10 دقیقه اتاق به اتاق دنبال بچه گشتیم زیر تختخواب آشپزخونه اتاق خوابها خونه ما هم ویلایی هست رفتیم توی حیات توی باغچه ها اصلا از بچه خبری نبود که نبود یهو دیدیم صدای گریه بچه میاد صدا از توی آشپزخونه بود نگو بچه در کابینت رو باز کرده رفته توی کابینت در بسته شده مونده آن تو
خدایش اگه قرار بود ما مردا بچه بزرگ کنیم باور کن هر 10 تا بچه یکیش به سن بلوغ نمیرسید
رها
انگی سیت