می‌خواهم قبل از مرگ زندگی کنم
این یعنی تمام تلاشم را خواهم کرد تا تصویر تمام لبخندها را در جانم ثبت کنم
تصویر لبخند خودم
تصویر لبخند آدم‌ها
آنجا که نفس راحتی می‌کشم از کِیفِ کنار کشیدن از این مسابقه‌ی پرسرعت تا ابد پوچ
-آنجا که آهستگی-
حواسم پرت می‌شود گاهی و میفتم در این شتاب‌زدگی‌های "ثبت کردن‌ها"، "نمایش‌ها"، "روایت‌های غلوآمیز از هیچ‌ها"
از "منم بازی منم بازی‌ها"
ای وای
چقدر مگه قراره زندگی کنم؟
باس خودمو زندگی کنم

پسند

بازنشر