شبیهِ ماندنِ زنی سی ساله و تنها
پایِ عشقِ راستینش،
ایستاده ام
ولی ویرانم.
شبیهِ رفتنِ مردی خسته در دلِ شب
در پیِ عطرِ موهای معشوقه ش،
لبخند می زنم
ولی دلتنگم.
شبیه اصرارِ کودکی لجباز
بر سرِ نگهداشتنِ عروسکِ کهنه اش،
گریه می کنم
ولی رهایت نمی کنم.

دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.