همیشه کمی دور می ایستاد

انقدر دور که نتوانی در اغوشش بکشی
که انتظار نداشته باشی تو را در اغوش بکشد
اما به اندازه ای نزدیک
که مهربانی اش را محسوس کند
آنقدر نزدیک که با خودت بگویی؛
و آنقدر دور که از خودت بپرسی؛
{مگر میشود دوست داشت و دور ایستاد}

دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.