( حکایت الاغ و الاغ دار  
در قدیم شخصی بود بنام عباس گچی که تعدادی الاغ داشت
آدم خوش مشرب و مردم داری هم بود ، و همه او را دوست داشتند و با وجودی که مشروب میخورد کسی کاری بهش نداشت او همیشه به دنبال الاغ هایش با صدای دلنشینش آواز هم میخواند اما بعداز مدتی ورشکسته شد و مجبور به فروش الاغ هایش میشود ، و محل زندگی خود را ترک و بدون مقصد ، باجیب خالی ، و بدون هیچ امیدی ، سر به بیابان میگذارد
پس ازطی چند روز پیاده روی ، تشنه و گرسنه به شهرکوچکی میرسد ، و چون جایی نداشته ، وارد مسجدجامع شهر میشود و درگوشه ای مینشیند تاچند روز توسط خادم مسجد پذیرایی میشود و کم کم وارد صف نماز جماعت شده ، ساکن مسجد میگردد ، و دراین مدت به خطبه های ملای مسجد گوش داده .. ، و از کتاب های مذهبی مسجد استفاده کرده ، وخیلی زود در دل مردم جا باز میکند
پس ازمدتی ملای مسجد فوت نموده ، و مردم اورا به عنوان جانشین ملا به امام جماعت مسجد انتخاب میکنند ..!
روزگار بدین منوال میگذرد ، بعد از چند سال ، گذر یکی از همشهری های او به همان شهر می افتد ،
و برای نماز وارد مسجدجامع میشود ، و به صدای دلنشین موعظه و تلاوت قرآن در مسجد گوش میدهد ، و شک میکندکه آیا این ، همان عباس گچی است ؟
پس از نماز ، سراغ او رفته ، و ضمن سلام و احوال پرسی میگوید :
حاج آقا ... ! شما شباهت بسیار زیادی به یکی از آشنایان من دارید ...؛ به اسم عباس گچی ..
ملا پاسخ میدهد :
من همان عباس گچی هستم ، که میگویی ...
شخص میگوید ؛
چطور میشود که یک آدم عرق خور ، که همیشه کارش پشت سر الاغ ها ، آوازخواندن بود ..، کارش به اینجا برسد که به یک مرد خدا ...! ، و روحانی ... ! ،
تبدیل شود ..؟ ! ، این یک معجزه ی الهی است .!!
عباس گچی میگوید :
زیاد شلوغش نکن، هندوانه هم زیر بغل من نگذار
من هیچ فرقی نکرده ام ، عباس گچی هستم . تنها فرقی که پیش امده جابجایی من و الاغ هاست ،
قبلاً من پشت سر الاغ ها بودم
حالا الاغ ها پشت سر من هستند همین !
(بر گرفته از کتاب کشکول طبسی)
♔یاســــین♔
خعلی هم باحال
نیلوفر
دقیقا ، من هم از خوندش واقعا لذت بردم ، گویا در تمامی ادوار این از این الاغها بودن، اما این روزها که دیگه غوغا کردن ، هر دم از این باغ بری میرسد ، تازه تر از تازه تری میرسد . حکایتها گاهی از تلخی خنده دار میشن .
My broken heart
مرسیییی
نیلوفر
خوشحالم خوشتون آمده .
My broken heart
ممنونم از این متن زیبا
نیلوفر
خواهش میکنم دوست بزرگوار .
My broken heart
متن های شما رو دارم میخونم خوشحالم متن هایی متفاوت میبینم و انسانی که متفاوت فکر میکنه
عالی هستن همه ی متینها ممنون از حضورتون
نیلوفر
شما بزرگواری میکنید و تنهای طولانی رو میخونید ، و خوشحالم که پسندیدید . متفاوت فکر کردن خوبه اما به شرطی که به آدم شدن بینجامد . آدم بشم خوبه .
My broken heart
لطف نیست حقیقت رو گفتم.
اره دقیقا
نیلوفر
شما بزرگوارید آقا مهراد .
My broken heart
خواهش بانو