نام کتاب: #چشمهایش
اثر:#بزرگ_علوی
تعداد صفحات :۲۷۱ صفحه
دسته بندی: #داستان_ایرانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

قسمتی از کتاب:✨ 
✒️
چشم
ها همیشه پر از حرف های گفته و نگفته هست چشم ها رازهای طولانی در آن
نهفته رازهایی که اگر سرباز زند دنیایی را به اتش میکشاند چشم ها چنان زجری
در آن پنهان هست که مثل شبهای سرد و بی گناه گوشه ای تنها میان تمام خواست
های بدون نتیجه ارام ارام میگرید چشم ها آتشیست سرد در عمق قلبی خاموش
منتظر تلنگری برای فوران شدن، این چشمان همیشه به طالب و تفکر اینکه یک روز
فوران خواهد کرد خود را میان تمام پژمرده گی های روزانه نگه میدارد فقط به
امید رها شدن چشم ها خود انسان هستند تمام بودن و نبودن آنها را چنان
پنهان میکند که هیچکس عمیق این سیاهی را در نمیابد ولی یک روزی یک جایی یک
نفر این عمق را برهم میزند و حقیقت نبودنها را کنار خواهد زد و اصل بودنها
را رو خواهد کرد یک روز همه این رازهای نهفته در چشم رو خواهد شد پس چشمها
به امید آن روز زندگی میکنند ولی اگر به آن روز نرسد و کسی چشمهارا ادراک
نکند دیگر چشم ها ارام و قرار ندارد تا زمانی که برای همیشه بسته شوند.

.

خلاصه ی کتاب:✨ 
✒️
در
آغاز رمان، تهران و خفقان حاکم بر آن توصیف میشود. نقاش بزرگ، استاد
ماکان، در هفنم دی ماه ۱۳۱۷ در حالی که بیش از سه سال در کلات و در تبعید
بوده به صورت مشکوکی می میرد. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر جنایت، نمایشگاهی
از آثار او ترتیب میدهد ولی به دلیل هجوم مردم به نمایشگاه، آنرا تعطیل می
کنند. از استاد ماکان تابلویی به نام چشمهاش به جا مانده است.راز این تابلو
تبدیل به یک معما شده است. راوی داستان ناظم است که مسئولیت مدرسه ماکان
پس از او بر عهده گرفته است. او بدنبال کشف راز تابلوی چشمهایش است.

.

نظر شخصی:✨ 
✒️
این
کتاب یکی از تاثیر گذار ترین رمان ایرانی است چیزی که تمام حالات و روحیه ی
افراد اصلی در آن مشخص شده قشنگ میشه تصور کرد چه حسی داشتن به چه فکر
میکردن .این تنها کتابی بود که تونستم خیلی خوب قوه تصورمو افزایش بدم

⚡️دوستانی که این کتاب رو مطالعه کردید نظرتونو راجع به این کتاب برامون بنویسید کامنتای شما برای ما خیلی باارزشه⚡️
✔️#کتاب-بخوانیم
⛔️ برای دیدن تصویر کامل کتاب ، روی تصویر کلیک کنید ⛔️
❣️#گروه-کافه-کتاب
❣️

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.