در بارانی ها
به یزدان چنین گفت کای دادگرتو دادی مرا دانش و زور و فر
***
چو دیدار یابی به شاخ سخنبدانی که دانش نیاید به بن
اگر چند بخشی ز گنج سخنبر افشان که دانش نیاید به بن