همیشه با من تو خیابون قدم میزد
حیف
میگفت محاله بیاد یه روزی روزای بد
حیف
باید میگفتم دوستش ندارم چشمام خورد
حیف
میگفت میمونه اگه بتونه اما نموند
حیف
میگفت بمیره نمیگه میره تا این و گفت
رفت
نا اومدم بهش بگم تو رویات یادم نیافت
رفت
میگفت نمیره نمیگه میره تا این و گفت
رفت
تا اومدم بهش بگم تو رویاهات یادم نیافت
رفت

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.