بشکاف برو جلو / این زندگی بهت میگه بدو بدو
تا پاهات از خستگی زوق زوق کننُ / به دیوارِ مرگ سُک سُک کننُ
یکی نیست بگه چته؟! / یکی نیست یه امیدی به دله تو بده
میمونی تکُ و تنها با یک دنیا گِله / یه روح تو زندون با بدنی که وِله
تو دلِ دنیای که بهش داری میگی بی رحم / از اول داری میگی سیرم!
من هر دردی که دیدی دیدم / با این کوله بارا به سمتِ پیری میرم!
میبینی پس حتما یه تریپی هست/ تو باید ببینی دردارو تا بگیری درس
یه روزی درد از بختُ میچینی پس /واسه ی هر در بسته کلیدی هست!
وقتی غرب و شرق در جنگِ گرم و نرم و/ مرد و زن در نقشِ رهگذرو
در گذر از مرز مرگ و خسته / از تفنگ، تق تق کمک کمک
دختر پسر سرمستِ ا*گَُلَن / تا دردُ در هرلحظه حل کنن
هرج و مرج در بطن و سطحِ شهره / مردمم سرگرمِ ضرب و شتم
این حرفا قابله درکن / ولی من قاتلِ مرگم
چشامو یه مشتی خاطره تَر کرد / ولی بازم منم عاملِ حرکت
پس … من میجنگم …