دوستم یه ماشین خریده بود زودی فروخت... گفتم چرا فروختی
گفت شاسیش کج بود... بردم درستش کردم... اما شمال که میرفتم.... فرمونو که میگرفتم مستقیم بره.... هر چی فرمونو محکم می گرفتم تا مستقیم بره.... باز ماشین خود به خودی کج میرفت و میکشید به شانه خاکی....😊
این ماجرارو واسه این گفتم که؛
" امشب هر چقد خواستم پستای خنده دارو شوخی و لطیفو جک بزارمو بفرستم.... باز کج شد ... رسید به شانه خاکی عشقولانه "....😍😄💕
.... مشکل اینجاست که سوژه ی عشقولانه ام نیست آخه آخه....😄😄😊

بازنشر