تو، قلب بی گناهم را شکستی، و مسبب درد و جراحتم شدی
هرچند گوی شیشه ای نداشتم تا آینده را در آن ببینم
اما بی اندازه به عشق مان امیدوار بودم و امید داشتم
شاید ساده لوح بودم
اما چه کسی مرا به این خاطر سرزنش می کند؟
سر از پا نمی شناختم وقتی می دیدم حقیقت را لمس می کنم
عشق ما در آسمان ها نوشته شده بود
قطار عشق ما هرگز معنای توقف را درک نمی کرد
اما قبل از اینکه چیزی از شروع حرکت آن بگذرد از ریل خارج شد
گاهی وقت ها زندگی و عشق می تواند نا امید کننده باشد
اما نا امیدی از عشق بدترین حال زندگیست

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.