در گذرگاهی چنین باریک
در شبی این گونه
دل اَفسرده وُ تاریک
کز هزاران غنچۀ لببستۀ اُمّید
جز گلِ یخ، هیچ گل
در برف وُ در سرما نمیروید
،
من به این نازکنهالِ زردگونه
بستهام اُمّید .
هست گلهایی در این گلشن
که از سرما نمیمیرد
و اندرین تاریکِ شب تا صبح
عطرِ صحراگُستَرَش را
از مَشامِ ما نمیگیرد
/
( سیاوش کسرایی )
/
Guten Morgen
واااااو گل یخ
✔ علـ بابا ـــی
... !/