جانها به بوی وصل تو
بر باد داده ایم ...

گر نیست باورت
ز نسیم صبا بپرس
/
( سلمان ساوجی )
/



... !/

خون میرود میان دل و چشم من بیا
بنشین میان چشم و دل ماجرا بپرس
  • ...

    خیلی زیباست
    جسارتا شعر از سلمان ساوجی هست

  • ✔ علـ بابا ـــی

    کردم سوال دل ز خرد گفت
    ما ازو بیگانه‌ایم
    این سخن از آشنا بپرس !
    ...
    دفتر شعر هنوز روبرویم باز است.

    وقتی ذهن خسته است
    چشم و دست و زبان
    هریک به کار خود مشغول و نافرمان.
    ممنونم از توجهتان.
    ... !/

  • ...

    خواهش میکنم دوست عزیز

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر