دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لب‌هایم برید
. . .
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی
در این ایستگاه
نشسته‌ام !
/
( رسول یونان )
/



... !/

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.