وقتی دستامو گرفت و محکم بغلم کرد ،
فهمیدم که این مدت چقدر خسته و تنها بودم .
فهمیدم چقدر توی زندگیم ،
احتیاج داشتم به بودنش ..
فهمیدم چقدر دوسش داشتم و نمیدونستم ،
فهمیدم چقدر نیاز داشتم دستامو بگیره
و محکم بغلم کنه ..
وقتی بودنشون حس کردم ،
فهمیدم چقدر نیاز داشتم که دلم ،
به بودن یکی گرم باشه ..
فهمیدم چقدر این همه هارت و پورت کردنم ،
برای تا آخر عمر تنها بودن الکی بوده ...!!

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر