داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم: مادر جان غذا تموم شده
گفت: خدا بزنه تو کمرت و رفت…

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر