خدا نیرویی در دوردست ها نیست . خدا ، کاری است که تو باید آن را انجام دهی. فعلی است که باید به آن عمل کنی. مانند ورزش کردن ، غذا خوردن ... وقتی می‌گویی از خدا طلب رحمت می‌کنم شبیه اینست که بگویی از ورزش کردن می‌خواهم تا به من سلامتی دهد و یا به این می‌ماند که از فعل غذا خوردن درخواست کنی که تو را سیر نماید. آیا چنین چیزی امکان دارد ؟
تو باید خودت عمل ورزش کردن را انجام دهی تا در آن صورت سلامتی در تو شکوفا شود و یا تو خودت باید عمل غذا خوردن را انجام دهی تا بدنت سیری را احساس نماید .در مورد خدا هم به این صورت است ؛ خدا عملِ به خود آمدن است ،عملِ خود را یافتن است. تو باید خودت را بیابی ، آنگاه ؛ حسّی در تو شکوفا خواهد شد که قطره ای از عظمتِ بینهایت و کبریایی را لمس خواهی کرد . رازِ آن بر الان نهفته است . که اگر آن را بیابی ؛ سوار بر مرکب وجود داشتن خواهی شد و تو هم همراهِ آن تمام جهان را خواهی پیمود .در آن صورت ؛ کلّ جهان که در احاطه تو باشد؛ دیگر نیازی باقی نمی‌ماند و این بویی از صمدیت است
از هیچ نیرویی طلب رحمت نکن .رحمت درحال بارش است و دریایش حاضر ، این تویی که باید در آن شیرجه بزنی

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.