دل و جان بردی؛ اما نشدی یارم!
با ما بودی؛ بی ما رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چون کاروان رود؛ فغانم از زمین بر آسمان رود!
دور از یارم؛ خون میبارم
فتادم از پا به ناتوانی؛ اسیر عشقم چنان که دانی
رهائی از غم نمیتوانم!
تو چاره ای کن؛ که میتوانی

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.