اگه یه روز بری سفر … بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم … دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه .. به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری … چرا میری تنهام میذاری
اگه فراموشم کنی … ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم … تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خواموش بمونه … میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری … که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه … بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم … که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.