❤❤❤

نبــــــخش بــــــزار یـــــاد بگیرن اشتـــــباه نکـــــنن بیشتر

❤❤❤
۳۷۴ پست
۳۲ دنبال‌کننده
۶۸۶ امتیاز
زن
۱۳۷۰/۰۲/۱۲
مهربون

تصاویر اخیر


این روزها... قلبم سخت درد میڪنہ... ڪاش یہ لحظہ مےایستاد تا ببینم دردش چیہ...؟

در خویش میسازم را، در خویش ویران میکنم می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان میکنم‌ ‌

آنڪہ دائم "نفسش" حس تو را داشت منم این چنین عشق تو در سینہ نگهداشت منم
آنڪہ در "ناز" فرو رفتہ و شاداب تویے. آنڪہ دل ڪاشت ولے دلهره برداشت منم
‌‌‎‌‌‌

زمین دیار غربت است از این دیار خستهـــ ام قمار بی برنده ایستـــ قمار تلـــــــخ زندگی چه برده و چه باختهـ از این قمار خسته ام

گاهے لب‌هاے خندان بیشتر از چشم‌هاے گریان درد میڪشند...

عاشقانه های من کوتاه است اما … نگاه تو نبض احساس شعر من است و شهد نگاهت را فقط واژه های شعر من خواهند فهمید ....

چرایش را نمی دانم ، دلیلش را نمی فهمم ! ولی دیوانه ، باور کن ؛ تو را بدجور می خواهم ...

به تو که می‌رسم، مکث می‌کنم! انگار در زیبایی ‌ات چیزی جا گذاشته‌ام، مثلاً در صدایت آرامش، یا در چشم‌ هایت زندگی..

هیـــــچوقـــــــــت ... آدمــــــــــــــــیو ... ڪہ براتــــــــــ ... باطــــــڸ شـــــــــدہ ... تمدیـــــــــد نـــــــــڪن

گاهے نہ آشنا درد را مےفهمد نہ حتے صمیمے‌ترین دوست... گاهے باید تنهایے،
درد را فهمید تنهایے، خلوت ڪرد... تنهایے آرام شد... و تنها خدا مےداند چہ
مےگذرد در دلت...

دلچسب‌ٺرین اسارٺ دنیاسٺ ، حصارِ بازوانِ

و چه احساس نجیبی ست که با دیدن "تو" طلب عشق زِ بیگانه ندارم هرگز ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍

جمعه، باید چشم‌هایت را در آغوش کشید... غصه‌ها به اعتبارِ بودنت کم میشوند...

طُ یِہ درمآنۍ: دِلــ♥️ــم یِـه جا؛ بینِ چِشات و خنده هات جآ مونده