گل شوی در باغ عشقم ، باغبانت
می شوم
در کویر داغ و سوزان ، سایبانت
می شوم
رخ نمایی بر من عاشق میان گل رخان
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم
روحم را
با تداوم نگاهت
به شبانه هایم
بند می کنم
حریم چشمانت
سکوت مخملین شب را
می شکند
و….عشق….
هزار و یکشب خاطراتت را
آغاز می کند
عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهم
میشود
عشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچم
میشود
عشق گاهی شوکران تلخ و گاهی چون
عــــــــــسل
گاه شیرین می شود ، گاهی پر از غم
میشود……
عشقت را از دورترین
فاصله هم نظاره گر باش..
شاید کنارش نباشی
ولی او کماکان چشم انتظار
توست..
باور کن عشق را..
تعهد داشته باش..
هرچند فاصله میان
شما باشد..
غریبانه شکستم
من اینجا تک و تنها…
دل خسته ترینم…
در این گوشه دنیا…
ای بی خبر از عشق…
که نداری خبر از من…
روزی تو آیی…
که نمانده اثر از من..
آنقدر مرا از رفتنت
نترسان قرار نیست
همیشه بمانیم !
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی
معرفت می خواد نه بهانه
ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺳﺖ
ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻠﻮﺹ ﺍﺳﺖ رﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺻﻔﺎﯼ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﻼﻫﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﻢ
بی ﺭﯾﺎ ﭘﺎﮎ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭجـود
ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺳﺖ
ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻠﻮﺹ ﺍﺳﺖ رﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺻﻔﺎﯼ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﻼﻫﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﻢ
بی ﺭﯾﺎ ﭘﺎﮎ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭجـود
با نگاهت عاشقم کردی، دلم دیوانه شد
خنده بر لب شاعرم کردی دلم دیوانه شد
گفتم آیا میشود با یک نگاه عاشق شوم ؟؟
خنده بر این پرسشم کردی دلم ، دیوانه شد
من نگاه آخرت را عشق معنا میکنم
ای زلیخا یوسفم کردی دلم دیوانه شد
با نگاهت چشم من مشتاق باران میشود
ای تو باران نرگسم کردی دلم دیوانه شد
من بهارم یک ب یک از بودنم کم میشود
بگذر از این، عاقلم کردی دلم دیوانه شد
شیرین تر از آنی که بگویم عسل هستی
در صحبت عشاق تو ضرب المثل هستی
در کار جهان خیر ندیدم ، به همه عمر
دیدم ز دو چشمت که تو خیرالعمل هستی
عاشق کشی تو همه جا شهرهء شهر است
مبهوت ازآنم، که توشاید اجل هستی
ابروی تو انگیزه شده، شعر بگویم
در صفحهء قلبم، توچه زیبا غزل هستی
زمستان باشد و…
برف باشد و…
سوز باشد و…
نیمکت
پارک
یخ زده باشد و…
تو
در کنارم…
با وجوده اینهمه گرما
بزرگترین دروغی که
می توان به آن خندید
سرد بودن هواست !!!
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
دلتنگ شده ام
نمیدانم ! شاید برای تو
یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت
از ایـــــنجا
صدایت میـــــکنم !
تو از آنــــــجا بغلم کن !
دلــــم گرفــــته
یـِہ نـَفَرْ هـَسْ
ڪـِهْ بــایَدْ بــاشـہْ تــا بــاشَمْ
بـایَدْ قَلْبــِشْ بِزَنِـہ تــا قـَلْبـَمْ بـِزَنـِهْ
بـاید ْنـَفـَسْ بِڪـِشـِهْ تــا نفـَسْ بـِڪـِشَمْ
یِـہْ نَـفـَرْ هـَسْ
ڪـِهْ بـودَنِشْ بـِمْ آرامـِشْ میــدِهْ
یـِهْ نـَفـَرْ هـَسْ
ڪـِهْ بــا ڪُلّ دُنْیــا عَوَضِشْ نِمیڪـُنَمْ
ڪـِهْ ڪـلی حـــَسودَمْ واسـَشْ
یـِک ڪلام خـَتْمِ ڪــَلامْ
یـِهْ نــــــَفـَــــــــرْ هَسْ ڪـِهْ
نـَبــاشـِہْ مـَـــنَــــــمْ نیســـْتَم..
داشتـن یه حامـــی ؛
شیرین ترین چیز تو زندگی آدمه !
چه زن باشه ،
چه مرد ….
چه آشنا چه غریبه !
چه خونوادت ؛
چه دوستت …..
کاش یه آدمایی اینو بفهمن … !!!