| فرهاد کاظمی |
| ۸۳ پست |
| ۸۵ امتیاز |
| مرد، متاهل |
| ۱۳۵۹/۰۴/۱۶ |
| ديپلم |
| کارمند |
| دین اسلام |
| ايران، تهران |
| زندگی با همسر و فرزند |
| سربازی نرفته ام |
| سیگار نميکشم |
| گرایش سیاسی ندارم |
| شنا - کتاب خوانی - فیلم دیدن |
| A 10سامسونگ |
| ندارم |
| قد ۱۸۰، وزن ۸۰ |
بعد از تو،به تمامِ نبودن ها عادت کرده ام به تمام رفتن های غافلگیر کننده
به مردن در آغوش خاطره هایت به تمام شب های صبح نشدنی راستش را بخواهی، من
عادت کرده ام به این زندگیِ بدونِ تو...برگشتنت دیگر دردی را دوا نمیکند،
حالا که یاد گرفته ام چطور پاییز را بی تو بگذرانم!حالا که دیگر تمام
احساساتم را برای گرم شدن در این زمستان سوزانده ام! برگشتنت فقط سوزی
میشود ویرانگر که استخوان هایم را به لرزه می اندازد.!برنگرد ..زخم هایم
یاد آور نمی خواهند!
تو تنهاییات را شعر میکنی
او دود؛ دیگری سکوت!
اما من...
رو بر میگردانم
و با آستین پیراهنم،
چشمهایم را پاک میکنم...
به رفیقم میگم خیلی خستم!این دنیای لعنتی هیچ دلخوشی برام نداره!
میگه بالاخره تموم میشه!
میگم مشکلات؟!
میگه نه احمق مشکلات که همیشه هست عمرتو میگم
کسی که این نقاشی رو کشیده،میخواسته در دانشگاه هنر وین تحصیل کند و یک نقاش معروف شود
اگر او از طرف دانشگاه وین پذیرفته میشد تاریخ جهان بسیار متفاوت میشد
اسم این نقاش هیتلر است!