Emma
۳۰ پست
زن
فوق ليسانس
ايران
گرایش سیاسی ميانه

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.

از دنیایی که کسی منتظر اومدنت نیست خسته شدم؟!


دنیا چقدر شلوغه!

هر کی یه جمعیتی برا خودش داره و من تمایل کنار کشی...

من میدونم که  رابطه فلانی تا چه حد پیش رفته

اونم میدونست 
ولی دیروز میگفت اینکه بعضیا اینقدر تو رابطه ها پیش میرن برام معنی نداره
میدونی قسنگی ش اینه که ما سه تا دوستیم و در نبودن فلانی داشت از رازش محافظت میکرد... 
لذت داشتن یه  دوست رازدار
  • Emma

    من در حال تمرین رازداریم
    و اینکه فلانی همه چیز خصوصیشو‌به همه میگه و‌ بقیه میترسن ازشون‌بروز‌کنه خنده داره


به روزای آرامشی و حال خوش من خوش اومدین...

حقیقتش اینه که فانتزی دووم اوردن تو عاشقی کسی که میره یا نمیخواد خیلی جذابه ولی تو‌واقعیت استخوون خورد کنه!
  • Emma

    و تجربه یه رابطه ی واقعی هر روز یه جون به جونات اضافه میکنه
    گفتم که اسپیکر چند صد تومنی م گم شده؟
    دیروز یه دونه جیبی شو خریده اورده
    پی‌نوشت‌: ما پولدار نیسیم


وقتی قرار نیست دروغ بگی،قسم‌خوردن یعنی چی؟


بعضی از جمله ها برات جون اضافه میشن،

مث کادویی که نخرید ولی پیامی که داد: خداروشکر که بدنیا اومدی
  • Emma

    ✓«کسی که منو بزرگ کرده و امام زمانی بار آورده»
    اصلا نمیدونم واقعیت داره یا نه،ولی انگار بیفتم تو یه استخر شکلات...
    ✓امروز شاهین خندید و گفت من مهندس نیستم من اونی م که با تو همه چیز شد
    خلاصه که خرکیف خرکیف ولو شدم رو مبل ...
    ✓دیشب دعوتش کردم اومد خونمون شام خورد و‌حرف زد ،نه من برو‌خودم آوردم نه اون، مهم نیست تقریبا از بین رفته اون کدورت و‌خدا بخواد بعدی ای درکار نباشه،میدونی که ،من طاقت کدورت با هیچکسی‌رو‌ندارم


برا استرسش مردم...

استرس آزمایش خون

قرار شد خیلی تو زندگی آدما نرم،مگه اینکه واقعا بخوان...

تو که میدونی چرا؟
چون مردم مدرن شدن، یاد گرفتن همدیگرو کنار بزنن و من هنوز اهل عهد دقیانوس م

آدمایی که کم محلی میکنن،یا تودنیای خودشون درگیرنو کاری به کسی ندارن خیلی باکلاسن!

مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
  • Emma

    میدونی چیه سیگارو دوست دارم که قلیون ندارم
    به تهش که میرسه گرم میشه
    بعد یه تلخی بی آزاری میشینه رو‌زبونت
    و هرچقدر نگهش داری دورتادور دهانت رو میگیره
    این تلخی انگار انتقام بدی رو گرفتی از خودت: ))
    بهش فکر میکنم سرفه م میگیره
    هعی؟!
    تو ترکم پیداست؟

  • Emma

    دو ساعت تمام بازی‌کردم))
    زخم بستر گرفتم
    هنوز همون حال لعنتی فردا آزمایش داره شاهین و من باید برم خودش نمیره،استرس اونو دارم
    جالبه برام که رها کرده منو: ))
    حالا فردا صبح اگه زنگ نزند ،یعنی همه همونه که فکر میکنفردا روزیه که باید زنگ بزنه
    تز ناراحتی یا عصبانیت جوش‌میارم
    دلم میخواد بگم ازین شهر میرم ولی چجوری برم هرچی‌دارمو ندارم‌گرو‌بند اوناست

    کجا برم‌وقتی شاهین ذنجیرع به من‌
    هی
    لعنتی....


این بغل مینویسه ۴۸پست دیگه باقی مونده استرس میگیرم

انگار ۴۹تا پست میخوام بذارمو حالا باید نگران باشم
ازیم لوس بازی بیپفا هم داشت
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
  • Emma

    حالا میدونی چرا نشستم این دری وری هارو میگم
    چون قراره تو توییتر دری وری نگم،فاخر باشم
    چون ظرف دارم برا شستن
    و خونه دارم برا جمجور کردن
    و حتی جیش دارم)))))))
    من دارم میرم دلت تنگ شد بگو بیام‌وقت تلف کنیم

  • Emma

    امیدم بگم
    گاهی تو تلگرام بم پیام میده،کاش جفتشو پیدا کرده باشه
    همون سالای اول عشقش رفت با یکی پولدارتر اینو‌زد زمین
    دیگه پا نشد


دلم نمیخواد برا آدمای دیگه زندگی کنم، ولی عملا دارم برا مامان و‌بابا زندگی میکنم،

چون کاری که توش پول نباشه از نظر بابا پول نیست
حتی اینکه استعداد یا علاقه هم نداشته باشی مطرح نیست
خلاصه که دعا کنید جواب مصاحبه‌منفی بیاد
  • Emma

    دعا کنید؟
    مخاطبت کیه اِما جون؟!
    ما فقط قرارع زنده بودیم،تولید مثل کنیم و درست زندگی کنیم؟!
    لعنت بهددرست زندگی کردن
    الان یادم افتاد که دیگه بهم‌زنگ نزد یا حرف نمیزنه بام
    میدونه خودشو چس کرده احتمالا،شاهین خندید گفت تو‌خودتو گوز کن براش
    فکر کرد خیلی بامزه ست ولی... بهش که فکر میکنم قلبم میسوزه
    اینکه اینقدر کار کنم براش و حالا به جای محبت بامن اینجور‌کنه؟! من فقط گدای محبتم
    گدای افتخاری که به بودنم بکنه
    کاش بختر ازینا بودی ِِِ ا ما


گاهی میخوام مبتذل باشم

مثلا می‌خوام کثیف حرف بزنم یا دری وری بگم بخندن ،ولی نمیچرخه رو‌زبونم
میخوام اینجا که فیکم اداشو در بیارم حداقل... یا حداقل دوتا فحش ابدار براشون بنویسم ولی نمیشه که نمیشه

بهش گفتم، تو همون شرط لازم و کافی برا زندگی‌کردنی...

و‌بعدش بخاطر این جمله ساعت ها قربون صدقه ی خودم رفتم
  • Emma

    اونم گفت: توعم خیلی خوشگلی
    بیکلاس:/ یه جمله‌ی‌ ادبی باید میگفت... چه میدونم یه بین از رهی معیری که هرشب میخونه


در مورد ندا فکر میکردم یه آدم دیگه ست ، ولی گفت دلش تنگ شده واسه اونجور کارا... کاش یه نشونه میدیدم برا گم و‌گور‌شدن


امروز نشسته بود کنارم که ببینه میتونه هر دختری‌که بخواد رو بدون هماهنگی خونواده محرم خودش کنه یا نه؟!

یه نگاهی بهش انداختم گفتم: آره میتونی ولی اگه داشتی از فشار جنسی منفجر میشدی
پاشد رفت
انتظار نداشت اینقد باهاش رک باشم
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
  • Emma

    هنوز ریشاش کامل در نیومده،اگه در بیاد کلا
    رفیقش رو‌نشون داد که ببین زن گرفته
    گفتم عه اینکه ریش داره!
    و پکیدم از خنده
    عوضی تر از منم هست

  • Emma

    تا داستانای بعدی خدافز