دلوین
۲۲۸ پست
۴ دنبال‌کننده
زن

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.

و این حس ها تا آخر عمرت باهاته
حس گناه نکن
فقط سعی کن خودت رو بشناسی

اونی که تورو طراحی کرده این حس هارو درونت قرار داده و کامل ازت باخبره

چون اون مهندس و طراح این حس ها بوده

بازنشر کرده است.

همیشه ذره‌ای صداقت پشت « شوخی کردم » هست
همیشه ذره‌ای دانایی پشت «‌ نمیدونم » هست
همیشه ذره‌ای درد پشت «‌ من خوبم » هست
همیشه ذره‌ای اهمیت پشت «‌ مهم نیست » هست

بازنشر کرده است.

آدمی گاهی آنچنان دلتنگ کسی میشود
که او اگر ازین دلتنگی باخبر شود
از نبودنش شرمسار خواهد شد

بازنشر کرده است.

متاسفانه یه قاتل، همیشه قاتله
فرقی نمیکنه با اسلحه آدم بُکُشه
یا با حرفاش، امید و آرزو و احساساتِ یه آدمو

بازنشر کرده است.

هیچوقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید!
آنکه شما را بفهمد ، صدای سکوتتان را بهتر میشنود

بازنشر کرده است.

یه افسانه میگه ما قبل اینکه به دنیا بیایم صحنه های مهم زندگیمون رو بهمون نشون می دن و می گن می خوای به زمین بری یا نه؟ پس قطعا صحنه ی مهمی بوده که ما تصمیم گرفتیم به دنیا بیایم، یه چیزای قشنگی بوده که ارزششو داشته که اون همه سختی رو ببینیم و قبول کنیم که باز می خوایم بیایم اینجا پس برا ترک کردن زندگی عجله نکنید

بازنشر کرده است.

بعضی آدما میان توی زندگی‌مون که بهمون یادآوری کنن، هنوزم میشه عاشق شد، هنوزم میشه دوست داشت، هنوزم میشه اعتماد کرد

بازنشر کرده است.

کلمات خیلی تاثیرگذارن توی زندگیمون
شده گاهی توی بدترین حالت ممکن بودیم
و یه نفر انقدر با حرفاش حالمون رو خوب کرده
که هیچ دارویی حتی نمیتونه اونقدر اثر کنه
قدر آدمای بامعرفت زندگیتون رو بدونید

بازنشر کرده است.

اصالت هیچ ربطی به اینکه کجا و تو چه خانواده‌ای به دنیا اومدی نداره ،همینکه شرایط بد تو رو آدم بدی نکنه یعنی اصیلی

بازنشر کرده است.

فروغ فرخزاد یه جایی میگه:
«نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم.
چرا تحمل زندگی فامیلی را ندارم.
تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک بشوم و نزدیک که میشوم میبینم اصلا استعداش را ندارم..»

بازنشر کرده است.

باشد که غم خجالت بکشد از صبر قلب ما

بازنشر کرده است.

آدم رفته رفته بیش از حد صبور می شود، آگاهانه و عمدا صبور می شود و این مصیبت است

بازنشر کرده است.

ارزش هر انسان به چیزی که به آن دست می‌یابد نیست بلکه به هدفی است که میل رسیدن به آن دارد

بازنشر کرده است.

انقدر الکل خورده بود که نمیتونست رو پاهاش وایسه ، سوارش کردم گوشیشو در آورد دیدم داره یه چیزایی تایپ میکنه ، حالش بد شد ماشینو نگه داشتم وقتی داشت پیاده میشد گوشیش افتاد ، ورداشتم دیدم برا یکی نوشته: " بدون تو غرق شدم تو دنیایی که ازش بیزار بودم "
تازه اونجا بود که فهمیدم آدما چرا بد میشن.

بازنشر کرده است.

زندگے زندان سرد آرزو هاست.. 🥀