تا جاییکه یادمه تو زندگیم خیلی چیزا برام محدود بوده
مراسم ها و خوشگذرونی هایی ک بقیه باهاش زندگی میکردن هیچ وقت واسه من نبوده
کوچیکتر ک بودم اینارو میدیدم قلبم میگرف، ک چرا واسه بقیه اره واسه ما نه !؟
الان بزرگتر شدم هنوزم هست این وضعیت ولی من دیگ میگذرم، نه ک مث این ادمای مثبت اندیش بگم عوضش فلان و فلان و فلان دارما نه
بدون هیچ فکری، ن میپرسم، ن دیگ دلم میخواد، ن حسرتشو میخورم، فقط رد میشم
نمیدونم دقیقا چه اتفاقی افتاده ک اینجوری شدم ولی خیلی حال میده..!! ی جور خنثی شدن ..
ب قول یکی الان شاد نیستم، ولی حالم خوبه!
دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.