اگر در خانه قلب تو مهمانم٬ دعایم کن
اگر هر لحظه در یاد تو می‌مانم٬ دعایم کن

اگر باران عشق از چشمهایت تند می‌بارد
تصور کن که من هم زیر بارانم، دعایم کن

اگر غم سینه‌ات را می‌فشارد مثل من هر روز
منم مثل تو جزو مهربانانم٬ دعایم کن

اگر چشم‌انتظاری تا عزیزت باز برگردد
به یادم باش من هم چشم‌گردانم، دعایم کن

اگر روح تو را هم بی‌وفایی می‌کند مجروح
بده دستان گرمت را به دستانم‌٬ دعایم کن...
  • amar

    دیشب نفسم بوی تو بود و تو نبودی
    دل مست سر کوی تو بود و تو نبودی

    از حنجره ی عشق صدای تو شنیدم
    گوشم به هیاهوی تو بود و تو نبودی

    بر شاخه ی گل‌بوته ی تن تا نفسی داشت
    دل قمری یاهوی تو بود و تو نبودی

    بر گونه ی من گرد غریبانه مهتاب
    آمیخته با بوی تو بود و تو نبودی

    وقتی غزل چشم سیاه تو سرودم
    شب مطلع گیسوی تو بود و تو نبودی

    بی می سر من مست چنان بود که هر سنگ
    ناز سر زانوی تو بود و تو نبودی

    رفتم ز خود آن‌گونه که اندیشه بودن
    باریک‌تر از موی تو بود و تو نبودی

    آخر سر خود بر سر دیوار شکستم
    مه آینه روی تو بود و تو نبودی...

  • amar

    یک جاے
    دوست داشتنمان
    ایراد دارد
    ڪه شش ماهه فارغ میشویم
    یک جاے بودنمان
    ڪال است ڪه
    تمام قد نیستیم
    یک جاے رفتنمان
    قرص نیست ڪه برمیگردیم
    یک جاے حرف هابوسه ها
    دست هامے لنگد
    ڪه سرد میشویم
    ڪه از دهان مے افتیم...
    ما نوزادے نارسیم
    با بند نافے پیچیده به دور احساس
    ڪه عشق را از لوله می‌مڪیم
    از پشت این دنیاے شیشه‌ای
    چشم زمان در انتظار معجزه‌ای
    خیره مانده به ما...

  • amar

    یکی میگفت :
    چه دنیای بدی ...
    حتی شاخه های گل هم خار دارند
    دیگری گفت :چه دنیای خوبی
    حتی شاخه های پر خار هم گل دارند
    عظمت در نگاه است
    نه در چیزی که می نگریم...

  • amar

    دﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺣــــﺮﻑ ﻧﯿـﺴــــﺖ!!!

    ﺑﻪ ﻭﻗﺘــــﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ
    ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺷﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻗﺎﺋﻞ میشه
    ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺩﺍﺭه
    ﺑﻪ ﺩﻟﮕﺮﻣﯿﻪ که بهت میده
    "ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ:ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﺗو پر کنه
    ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗــــــــــﻮ،،

    ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨـه...

  • amar

    دعيني أقولُ بكلِّ اللغات التي تعرفينَ والتي لا تعرفينَ أُحبُّكِ أنتِ

    بگذار با همه‌ی
    زبان‌هایی که می‌دانی
    و نمی‌دانی،
    بگویم
    دوستت دارم...‎

    نزارقبانی

  • amar

    بگذار تو را
    با لب احساس ببوسم

    آهسته تر از
    عطر گل یاس ببوسم

    بگذار تو را
    با نفس عشق و تمنا

    پیوسته‌ تر از
    هر چه که زیباست ببوسم..

    ‌‎‌‌‎‌‌‌

  • amar

    آئینِ شکستن ،، هنرِ سنگ دلان است
    خونی که به دل میشود از جورِ زمان است

    یک سینه سخن هست در این معرکه لیکن_
    بُرّنده تر از بوسه ی شمشیر "زبان" است

    چون کوه بر این فاصله ها تا که نشستیم
    دل در گذرِ معجزه ی عشق جوان است

    هیهات که در وحدتِ دل ،، گمشدگانیم
    این موعظه چون قصّه ی موسی و شبان است

    از گوهرِ دریایِ سخن فاش چه گوئیم؟
    صد بغضِ فرو خورده در این گفته عیان است

    قومی که نشان از غمِ دلدار ندارد
    دیدیم که بر قافله اش کوچِ خزان است

  • amar

    نَذرکَردَم که اگر سهمِ مَن از عشق شدی

    دو' سِه رَکعت غَزلِ شاد بِخوانَم هَر روز

  • amar

    عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز

    زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس


    ‌ ‌‌‌‌ ‌

  • amar

    هنوز بین من و تو سکوت قانون است
    سر گلایه ندارم ولی دلم خون است

    اگر جنون همه حرف زندگی باشد
    همیشه در سر ما زلف یار مضمون است

    به عطر زلف تو شاید نسیم آغشته‌ست
    که هرچه سرو در این باغ بید مجنون است

    سری که شور ندارد به هیچ می‌ارزد
    دلی که داغ ندارد به عشق مدیون است

    دل من آینه توست، من خودت هستم !
    بیا که وقت رسیدن به خویش اکنون است

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.