.
گاهی هرچقدر هم، که ازخودت مایه بگذاری بازهم در عشق کم می‌آوری!
آدم قبل از تو آنقدر میخِ عشق را محکم کوبیده است، که هرچقدرسعی کنی خودت را جا کنی، باز هم جای خالی‌اش به تنِ عشقت زار می‌زند.
میخواهی همه چیز را بگذاری، بگذری و بروی اما دلت راه نمی‌آید!
مدام می‌پرسد:«مگر چه کم داشتم؟!»
اما جوابی پیدا نمیکنی...
سرت پر از سوال‌های بی‌جواب می‌شود، و خوره‌ی «ندانستن» به جانت می‌افتد.
کم بودنت آینه دق‌اَت می‌شود، حسرت داشتن عشقی که سهم دیگری شد تا ابد روی دلت می ماند!

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.