شماچه میدونین بعضی آدمها چه زجری میکشن که جلویِ چشمای شما قوی و مقتدر به نظر بیان,
چه میدونین چه دردی تو جای جایِ روح و قلبشون چه مسافتی رو پیچ میره که صورتشون خونسردی و صبوریشو هیچ وقت از دست نده,
که یهو جلویِ شما فروکش نکنن,
نریزن...
و کوبیده نشن,
چه میدونین بعضی ها چه مشقتی و تحمل میکنن که تو چشمهاتون نگاه کنن و آروم ترین لحن و نگاه و داشته باشن,
و دوست داشتنشون از سلول سلولِ بدنشون فریادِ دلتنگی بزنه,
که از ترس قضاوت ها و چشم های بد و زخمی,
بیخیال ترین آدمِ دنیا صفّت بگیرن,
شما چه میدونین چه جنگی درونشونه, و دلشون چه غوغایی برایِ زخمهایی که تا همیشه جاش تویِ قلبشون میمونه و همیشه باید مواظبِ نمکِ دست شما باشن
برپاست,
فرگل مشتاقی

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.