با تو یک شب بنشینيم و شرابی بخوریم
آتش‌آلود و جگرسوخته آبی بخوریم

در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم

بوسه با وسوسه‌ی وصل دل‌آرام خوش‌است
باده با زمزمه‌ی چنگ و ربابی بخوریم

پیش چشم تو بمیريم که مست است، بیا
تا به خوش‌باشی مستان می نابی بخوریم

صله‌ی سایه همین جرعه‌ی جام لب توست
غزلی نغز بخوانیم و شرابی بخوریم ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.