هنوز ویران ِ ویرانم
شبیه تک درخت مانده در طوفان
که نه پای گریزی دارد و نه نای ایستادن،
شب و روز در میان ِ
شاخ و برگ خود، رقصان است،

هنوزم دل پریشان است
هنوزم در میان دفتر و دیوان این قصه،
غمی پنهان،
پنهان است ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر