جمعه
بانوی سپید پوشی است که
دلش بی نصیب از پناه چترها

خیس خیس می‌رقصد در انتظار آمدنت !
گمان کنم
بازار بیقراریهایش گرم گرم است ...!

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر