عطر تو را
که پاشید در پاییز
که چنین پریشان دل می‌برد همچون منی
از هر شاخ و بری
تا از سر مستی
از خود بتکاند برگ تری
می‌تازد
پیش می‌رود
وا ز خود بجا می‌گذارد
مشتی عریان بیشتر
عریان مشتی بیشتر

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.