بد نیستم آیدا یخورده بیحاله اعصابم خورده اصلا هیچی نمیخوره مثل خودم بد بیماره به زور یکم لعاب سوپ دادم آبمیوه یه کوچولو دادم بهتره حالا یخ کرد دیشب پنجره باز بود
من خواهرزاده هام اگه بی حال بودن یا خیلی شیطونی میکردن میذاشتم شون رو بالش قشنگ ماساژ میدادم یعنی انقد میخندیدن و خوششون میومد که نگو.. حالشون جا میومد
کلا همه رو ماساژ میدم پدر و مادر و برادر و خواهر..
داود...
سلام شماهم همچنین..
.
اسماء
سلام مامان جان
داود...
ممنونم...
.
وای ببین کی اینجاس سلام فداتشم من خوبی؟ آخ اگه بدونی چقدر واسم عزیزی
.
ممنونم...
خواهش میکنم آقا داوود...شما خوبین؟ خسته نباشید
داود...
متشکرم ممنونم کوچولو خوبه...
.
ممنونم کوچولو هم خوبه یخورده سرماخورده امشب بهتره...راستی دکترجان واکسن آنفولانزا به بچم بزنم چیزی نمیشه؟ اخه گفتن از آذر بزنید همه
داود...
چند وقتشه....
.
پنج ماهش
.
دقیق بگم پنج ماهو بیستو دو روزس
داود...
خدمتتان عرص کنم واکسن انفلونزا در کودکانی باید تزریق شود .که بیماریهای ریوی .اسم.قلبی داشته باشند ...وانهم بانظر پزشک معالجش.....در بقیه ضرورت ندارد .......
.
آهان...نه دختر من خداروشکر بیماری خاصی نداره ممنونم که گفتید...خواستم ببینم با توجه به سنش اشکال نداره یا باید بزنم
داود...
زیر ۶ماهم نمیخاد تزریق کنید...
.
خودم چی میتونم واکسن بزنم؟ باردار هستم بیماری قلبی هم دارم
داود...
باردار .....دخترتان راشیر میدهید..
.
بله شیر مادر میخوره اما به مرور زمان چون طعم شیر تغییر میکنه نمیخوره شیرخشک میدم البته غذاهم یخورده میخوره
داود...
زیر سه ماه اصلا نزنید.....بالای ۳ماهم با متخصص زنان مشورت کنید...
.
اهان بله زیر سه ماه هستم ...ممنونم از راهنماییتون حتما مشورت میکنم
داود...
خاهش میکنم.....
اسماء
چطوری ماری ببخشید داشتم با رفیقم حرف میزدم
اسماء
سلام دکتر احوال شما
.
بد نیستم آیدا یخورده بیحاله اعصابم خورده اصلا هیچی نمیخوره مثل خودم بد بیماره به زور یکم لعاب سوپ دادم آبمیوه یه کوچولو دادم بهتره حالا یخ کرد دیشب پنجره باز بود
.
الان هم رو شکم باباش خوابه
داود...
سلام ممنونم..خوبم..
اسماء
ماساژ بده بهش... آروم و با دو تا انگشت شست و اشاره و کف دست... رو بالش بزارش بعد این کارو بکن
.
فعلا خوابش عمیق بشه بعد...کلا عادت کرده رو شکم باباش بخوابه کاش میتونستم یه عکس بگیرم اینقدر ناز خوابیده
اسماء
من خواهرزاده هام اگه بی حال بودن یا خیلی شیطونی میکردن میذاشتم شون رو بالش قشنگ ماساژ میدادم یعنی انقد میخندیدن و خوششون میومد که نگو.. حالشون جا میومد
کلا همه رو ماساژ میدم پدر و مادر و برادر و خواهر..
.
اره ماساژ خیلی عالیه منم مامانم دستاشو ماساژ میدادم خواهرمم همینطور الان شوهرم از سرکار میاد ماساژش میدم به شکم میخوابه میایستم رو پشتش
اسماء
ایستادن از کی تا حالا شده ماساژ دادن
درد نگیری ماری
.
خودش میگه اینقدر خستگیو میبره امتحان کن
اسماء
من که وزنم کلی اومده پایین داداشم منو بغل میکنه همینجور میچرخونه
اسماء
بیا داداشم اومده میگه ماساژ بده
.
برو امتحان کن عالیه البته چیزی شد بهمنچه
اسماء
نه راه هم میرم دیگه
.
من نگفتمااا
اسماء
روش قبلی خودمه برای فرار از ماساژ