دیوانه منم. . .
که هربار مرا از خود می رانی بازهم عاشقانه می خواهمت
همانی که مدت هاست بدخلقی هایت را به دل نمی گیرد
دیوانه منم که در نبودنت شبی هزاربار می میرم و زنده می شوم
همان که دل کندن را بلد نیست
آری دیوانه منم . . .
جایی نوشته بود : با دیوانگان مهربان باشید آنان را دوست بدارید
درعجبم چرا تو دوستم نداری . . !
من که دیوانه ای بیش نیستم . . .
گــل یاســ
دیوانه بی گناهی بیش نیست خطا کند هم آزاد میشود