ورود به حساب
عضویت در شبکه
۰
خطابها
۰
دیدگاهها
۰
درخواستها
۰
اطلاعیهها
۰
تاپیکها
۰
zzzzzzzzz
۵ سال قبل
نشانهگذاری
لغو نشانهگذاری
پیگیری دیدگاه
گزارش
مشاهده
بروزرسانی
پدر بزرگم هَروقت میخواست کثرتِ
چیزی را بیان کند، میگفت:"یک دریا.."
مثلا میگفت: "نمیدانی، فُلانی یک دریا
پول دارد .."
کی میرسد روزی که تو رو به رویم
بایستی، زُل بزنم به چشمانت و بگویم:
" فلانی نمیدانی من،
تو را یک دریا دوست دارم .."
پسند
موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر
موردی برای نمایش وجود ندارد.
add
×
×
اطلاعرسان
ارسال پست
برای ارسال باید وارد حساب کاربری خود شوید.