عشق؛ اتفاق نیست

که با آمدن و رفتن ها از چشم بیافتد

عشق؛ تویی !

وجودت که عشق باشد

می بخشی تمامِ مهربانیت را

حالا اینکه بی حرمتی می کنند

با نامِ عشق. . .

حالا اینکه تفاوتِ آغوش

و بوسه هایِ عاشقانه را نمی فهمند

حالا اینکه تو عاشق

بوده ای و عاشقی کرده ای

و ندیدند

عشق؛ باز هم همان عشق است

مثلِ خدا

که ما بی مهر می شویم. .

ما فراموشش می کنیم

ما نمی بینیم دستانِ نوازشگرش را

اما او باز هم خدایی می کند

باز هم دلش برایِ خنده هایِ ما

تنگ می شود . . .
 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر