چقدر خوب بود اگر میشد آدم ها حداقل برای روزهای مبادایشان روزهایی که تنهایی از زمین و آسمان میبارد روزهایی که هیچکس را برای درک آغوششان ندارند روزهایی که هوای دلتنگی به سرشان میزند یک نفر را در صندوقچه ی دلشان داشتند که میتوانستند درش بیاورند خاک هایش را بگیرند نگاهش کنند بغلش کنند و برایش صادقانه‌ بگویند از تمام دوست داشتن هایی که ابراز نشدند از تمام بلاهایی که نبود یک او بر سر زندگی شان آورده از تمام تمام خودشان بگویند بی هیچ دغدغه ای بی هیچ ترس از رفتنی...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.