ديگه خاطرم نيست زندگي کجاست، خاطرم نيست طعم باد رو..
خاطرم نيست کجامو، از ياد ميبرم لحظههامو...
ما چه غربيونه زندگي کرديم، هيچ جمعهاي قاتلم نيست..
اسمم رو نپرس خاطرم نيست...
و بي اثرن تَرياق ها، مسمومم درياب
چه بادي ميزد، اون پاييز عجب شلاقي ميزد..
تو گفتي که همه ديرن، چه مذاب بود طعم سينه ات..
گفتم ميرم يه طعم ديگه ست، تو گفتي همه میرن...