تو کلاس تاریخ معلم گفت:
ناصرالدین شاه سیصدو خورده ای زن داشته
ماهمه انگشت حسرت ب دهن می گفتیم خوش بحالش
یکی پرسید آقا کجا نگه میداشت این همه زنو
گفت تو حرمسرا ... ما همه ی سوله ای رو تجسم میکردیم
که زنهای جورواجور یکی از یکی خوشگلتر با لباسای رنگی
تو همین افکارو رویا بودیم که یکی طاقت نیاورد و محکم فکر کرد
و یهو گفت ای کوفتش بشه اون عوضی اینقد زن داشته
که سالی ی بارم نوبت نمیرسید بهشون
بعد ما یکی شم نداریم ...
بعد معلم گفت چی ک کلاس ترکید ازخنده
فقط ببین چ جیگرایی هم بودن عاخه

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.