• AtenA

    من سنی ندارما ، ولی تو زندگیم یه وقتایی یجوری غمگین شدم و احساس تنهایی کردم که فک می کردم هزار تا آدم ده برابر سنمم نمیتونن خوبم کنن ، نمیفهمن من دردم چیه ، نمیفهمن من چی میگم و چی اذیتم میکنه ، اما میدونی ، گذشت.
    چه خوب چه بد گذشت ، و تموم اون حالای بد باعث شد هزار تا چیز کوچیک و بزرگ دیگه نتونن خم به ابروی من بیارن ، میدونی میخوام چی بگم؟
    میخوام بگم اون چیزی که امروز بهت این حسّای مزخرف و میده ، در آینده بهترین درسارو ازش میگیری.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.