من پُرم از تو،
از تويی كه نبايد بهت فكر كنم،
از تويی كه نبايد در موردت حرف بزنم،
از تويی كه سكوتِ بیرحمی و مثل غريبهها از كنارم رد میشی.
من پُرم از تو، از تويی كه نيستی.
بعضیوقتا يهجوری دلتنگ میشم كه از خودم بدم مياد و فقط به اين فكر میكنم كه تا كجا میشه اولويت يه نفر نبود.
|پویا جمشیدی|