نازآفرین خدا
۱۰۳ پست
۲۷ دنبال‌کننده
۴۴,۷۹۵ امتیاز
زن
عاشق
دین اسلام
زندگی با خانواده

تصاویر اخیر


یک پلک بهم زدی جهانم لرزید عشق تو به دیوانه شدن می ارزید ..!!..
دل را به تو دادم که به من پس ندهی ای کاش جواب نا مشخص ندهی ♫♪♭
دیوانه کننده دلبری را بلدی جذابیت و عشوه گری را بلدی ..!!..
بیچاره منم که دل به دستت دادم با دست خودم به دام تو افتادم ♫♪♭
ای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق ای درد و بلای تو به جانم ..!!..
ای عشق ای نام تو هر دم به زبانم ای عشق  ♫♪♭
ای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق ای درد و بلای تو به جانم ..!!..


ای عشق ای نام تو هر دم به زبانم ای عشق  ♫♪♭
مشکل پسندم که تورا میپسندم ای عشق تقدیر من باش که به تو دل ببندم ای عشق ..!!..
ای عشق  آمدیو عطرت همه جا را گرفته انگار خوشحالم ای عشق که تو کردی مرا گرفتار ♫♪♭
گرفتار ای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق ای درد و بلای تو به جانم ..!!..
ای عشق ای نام تو هر دم به زبانم ای عشق  ♫♪♭
ای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق ای درد و بلای تو به جانم ..!!..
ای عشق ای نام تو هر دم به زبانم ای عشق  ♫♪♭

───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── 

مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...

@z923931302

سلااااااااااااااااااااااام عشقزندگیمن

توزیبایی ماننداولین روزی که فهمیدم زندگی یعنی لبخندخداوتوهمیشه دردرون قلبمنی که برای خدافقط زندگی میکند

زیبایم رفیقم ممنونم که هستی ومن شرمنده روی زیبایتم که نمیدانم چگونه جبران کنم این همه مهربونی مهربانی و...ات را

دوستدااااااااااااااااارم...رفیقمنی رفیق جوووووووون جووووووونیمن

بازنشر کرده است.

تنها باش.اما اضافی....نه.


خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام
بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام

خبرت هست دلم مست حضور تو شده
عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام

خبرت هست که باران بهارم شده ای
چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام

خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو
خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام


من حسرت دیدار تو دارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم
غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم


دست نیافتنی ها تا ابد دوست داشتنی اند...
نمیدانم چرا وقتی دلم هوایت میکند ،
نفس کشیدن فراموشم میشود ،
انگار دلم تاب هوای دیگری را ندارد
نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو ! شاید فقط با تو پروانه میشوم !...

صدایت را می شنیدم

پر از عشق 

حتی در خوابهایم

ای کاش دور نبودی

تا فراقت اینقدر سخت نبود

ای کاش ساده بود

دیدن تو هر روز

اما سخت است گذراندن این لحظات

ندیدنت

تمنای در آغوش گرفتنت

تمنای تکیه کردن بر شانه هایت

تمنای نوازش کردن موهایم با دستهای مردانه ات

تقدیر من بود تو را یافتم

و سرنوشت من است با تو بودن

پس به انتظارت می مانم عشق من...


با من که باشی تا ابد دوستت خواهم داشت

دلم با عشق به تو راهش را پیدا میکند

دردها با بودنت کنارم از بین میروند

با تو خورشید گرم تر میتابد

با تو شادی نزدیکتر میشود

با تو زمان می ایستد

با تو زندگی ام دوباره زنده میشود

تو تپش قلب من هستی

تو هوای نفس کشیدن هستی

آنچه بین من و تو است

عشقی است که مرا فدایت میکند

دوری اما حتی فاصله

عشقم را فروکش نمیکند...


منو به حال من رها نکن
تو هم به مرز این جنون برس
اگه هنوزم عاشق منی
 خودت به داد هر دومون برس

من از تصور نبودنت
رو شونه تو گریه میکنم
منی که دل بریدم از همه
ببین برای تو چه میکنم

تمام عمر رد شدم ازت
ببین کجا شدم اسیر تو
به پشت سر نگاه نمیکنم
که برنگردم از مسیر تو

به حد مرگ می پرستمت
 ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو
 کجای این همه جهنمه

منو به حال من رها نکن ...

شاید در ظاهر کیلومترها فاصله بین من و توست

اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را که روی قلبم میگذارم

 آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛

چه ساده تمام زندگیم شده ای

و چه زیبا فاصله ها را در هم کوبیده ای و در کنارم  خواهی امد.

تا همیشه در من جاری باشی   ...



اسم تو هر چی که میگم
همه تکرار تو حرفهای دل من
چشم تو هر جا که میرم
جاری تو چشمهای منتظر من

ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن

تو رو اون لحظه که دیدم
به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم
که اون و هیچ جا ندیدم
تو رو از نگات شناختم
قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم

با تو یک خاطره ساختم

ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن

ای همه خوبــی همه پاکـــی
تو کلام آخر من ؛

ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من


نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم

قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ، این را به همه نشان میدهم

مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم

وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ، این لحظه هم منتظر آمدن تو است

لحظه ای که بوی عطر تو می آید از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام

چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ، تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای

هر که می آید به سراغم ، سراغ تو را از آن میگیرم

هر که مرا نگاه میکند ، با نگاهم به دنبال تو میگردم ...

و من چگونه به دیگران بگویم عاشق کسی دیگرم...


وَقتی میخواهَمَتُ و نیستی...

اِتِفاقِ خاصی نِمی اُفتَد.

فَقَط مَن ذَرِه ذَرِه اَیُوب میشَوَم

............ 

فــــــکر کــــنم

به بوی عطرتو حـــــساســیت دارم

همین که در ذهــــــنم می پیچد

از چـــــــشمم

اشـــــــک می آید…


توراحس میکنم هردم...
که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی...
من از شوق تماشایت...
نگاه از تو نمیگیرم....
تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....
ولی...افسوس...این رویاست....
تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....
تو با من مهربان بودی...
واین رویا چه زیبا بود....
ولی.... افسوس.... که رویا بود....


رویاچقدرقشنگه وقتی مالمنی مبینام...


آرامتــر تكــآنــَـش دهیـــد !!
مـَـرگــ ِ مـَـغــزے شــدهـ .. چــیـزے بـرآے إهــدا نــدآرد ..
بــآیــد زودتــر دَفــטּ شــوَد ..
اِحـســآســَمـ اســتـ !!
تــآ همــیـن دیــروز زنــده بـــود ..
 
 
خــودمـ دیــدَمـ ، كــَــســے لـِــهــَــش كــرد و رفـــتـــ ..