در رقص واژه ها
بهم گفت :چرا شبها نمیخوابی!؟ چیزی نگفتم.دوباره پرسید :چرا از خوابیدن میترسی؟چرا فرار میکنی؟ این دفعه تو چشماش نگاه کردم بهش گفتم: خواب چیزایی رو میبینم که واقعیت زندگیم نیستن و این منو اذیت میکنه نمیدونم چرا بعد اون شب دیگه خودش نمیخوابید!
amir
بهم گفت :چرا شبها نمیخوابی!؟
چیزی نگفتم.دوباره پرسید :چرا از خوابیدن میترسی؟چرا فرار میکنی؟
این دفعه تو چشماش نگاه کردم بهش گفتم:
خواب چیزایی رو میبینم که واقعیت زندگیم نیستن
و این منو اذیت میکنه
نمیدونم چرا بعد اون شب دیگه خودش نمیخوابید!
فـــَران ^ _ ^