بر «روی اعصاب»، هی میروی راه // من میزنم «قاط» ، از دست تو آه
هر بار دادم، یک «سوتی»ای من// «جیک ثانیه» کوه، سازی از آن کاه
هر روز آری، با «ضد حالی»// کفرم درآری، استغفرالله
با «مخ زدنها»، بعدش دوباره // خر میشوم باز، من خواه و ناخواه
«اند مرامم» ، چون بره رامم //«دودره باز»ی، مانند روباه
«اسکول» که باشی، «پیچاندن» تو // کلی «دهد حال»، بر دلبرت گاه
«کلکل» نکن با، حافظ که محسن // خیلی «خفن» شد، این شعر کوتاه
محسن مردانی