من و تو و شب و رقص و غزل، خیال قشنگی‌ست
و عاشقانه در آغوش هم... محال قشنگی‌ست

میان این همه سایه، در این پیاده‌روی تار
تو را دوباره ببینم، چه احتمال قشنگی‌ست

هنوز جای تو را در دلم کسی نگرفته
چرا نمی‌روی از قلب من؟! سوال قشنگی‌ست

تو رفتی و... چه بگویم که خاطر تو نرنجد
همین سکوت نم‌آلود، شرح حال قشنگی‌ست

دوباره یک پری چشم قهوه‌ای غزل خوان
نشسته در ته فنجان من، چه فال قشنگی‌ست

مهدی_حسینی

پسند

بازنشر