«حباب»

تا کی در انتظار تو؟ تا کی در این سراب؟
من میرسم به وصل تو؟ میبینمش به خواب؟
آری زبانزد است که پرسیدن عیب نیست
آه از سوال سخت و امان نامه از جواب
یعنی کسی نبود که من را خبر دهد:
در این زمانه عشق چرا؟ خانه ات خراب
من از همان شروع گمانم صواب بود
روحم خبر نداشت که دل میشود کباب
مانند آنکه داشته اش غرق می شود
دل بسته ام به کهنه حبابی به روی آب

شاعر و گوینده: مهرشاد علیزاده
تخلص: هیوا
@mehrshad.alizadeh.official

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.