قصه شهریورم رسید و کم کم داریم میرسیم به دم دم های پاییز...
میدونی بنظرم هرماه و هر فصل قشنگی های خودشو داره ... شهریورم جزء یکی شون!!!
همون غروب های خنک تابستونی ، هوا تکلیف نداره و با روشن و خاموش کردن کولر یا قندیل میبندیم از گرما
یا ذوب میشیم
ولی با این حال حس میکنم شهریور قشنگ ترین غروب آفتابو داره
یه زمانی هم قشنگیایی کوچیکی داشت ک قدر ندونستیم...
ثبت نام کتاب و یونی فرم مدرسه ...خرید کوله پشتی و کفش نو
خرید لوازم تحریر
بوی کتاب نو
خوشحال ازینکه یک سال بالاتر رفتی
ذوق دیدن دوستای مدرسه ای
کنجکاو شدن ازینکه معلم امسال کیه؟!
میدونی شهریور بویِ حال و هوای دلخوشیای کوچیکمون رو میده ... دلخوشی هایی ک دیگه برنمیگرده ... اما من هنوزم تو حیاط خونه میشینم و چشامم رو میبندم
و برای لحظه ای
تو خیالم سفر میکنم به اون دوران...به اون دوران خوب بی دغدغه ...برای لحظه ای دلم پُر میشه از حس خوب اون روزا...
°°
دلتنگ اون روزا شدم
Aylar
هعییییییییییییییمنم