‍ ‍ من از آواز گنجشکان درون لانه می ترسم
ومن دیگر، هم از گل ها، هم ازپروانه می ترسم
چنان مو برده این حال وهوای سرد احساسم
که از ناز ونیاز سر ، به روی شانه می ترسم
به من گفتند همواره، حریم خانه ها امن است
ولی من از ستونهای بلند خانه می ترسم

برایم ظرفی از دانه مهیا کرده اند اینجا
ولی من دیگر از آب و غذا ودانه می ترسم
همه ویرانه ها دلخوش به آبادانی خویشند
به غیر از من که ویرانم و از ویرانه می ترسم

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.